- شکست دادن
- مغلوب کردن پیروز شدن بر
معنی شکست دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- شکست دادن
- کنایه از مغلوب کردن، منهزم ساختن
- شکست دادن
- побеждать
- شکست دادن
- besiegen
- شکست دادن
- перемагати
- شکست دادن
- pokonać
- شکست دادن
- derrotar
- شکست دادن
- sconfiggere
- شکست دادن
- derrotar
- شکست دادن
- vaincre
- شکست دادن
- verslaan
- شکست دادن
- पराजित करना
- شکست دادن
- mengalahkan
- شکست دادن
- kushinda
- شکست دادن
- পরাজিত করা
- شکست دادن
- شکست دینا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جدایی یافتن قشر از مغز، بر آمدن قشر نازکی از پوست بدن در بعضی از امراض و افتادن آن، اظهار ما فی الضمیر کردن درد دل گفتن
مصافحه کردن، بیعت کردن
میزان و تنظیم کردن وضع و حالت و ترتیب نشستن شخص در برابر دوربین عکاسی که غالبا برای رعاین فنی بدستور عکاس صورت میگیرد
کشیک دادن بنوبت
انحنا پیدا کردن: دیوار شکم دارد
تاشیدن چهرنیدن دسیدن
دست خود را در دست کس دیگر گذاشتن هنگام ملاقات، مصافحه، کنایه از بیعت کردن، پیمان بستن، کنایه از به دست آمدن، حاصل شدن، کنایه از روی دادن، کنایه از میسر شدن
Form, Shape
формировать